وبلاگ

هیس !!! محدود شده ها فریاد نمیزنند…!     بخش اول

15.2
استراتژیست

هیس !!! محدود شده ها فریاد نمیزنند…!     بخش اول

زندگی ، سهم تو از این دنیاست، زندگی، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست، آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم، در نبیندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم، پرده از ساحت دل ، برگیریم
رو به این پنجره با شوق، سلامی بکنیم زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من، هر چه که هست.
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندیست
شاید این راز، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
زندگی شاید آن لبخندیست، که دریغش کردیم
زندگی، زمزمه‌ی پاک حیات است، میان دو سکوت
زندگی، خاطره‌ی آمدن و رفتن ماست
لحظه‌ی آمدن و رفتن ما، تنهایی‌ست
من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابم
بدانید که در معادله زندگی گذشته مساوی آینده نیست
گذر زمان تاثیراتی روی ذهن ما می‌گذارد که شاید خود ما متوجه آن نشویم. می‌توانیم اسم این تاثیرات را تجربه (حاصل برخورد ذهن و یا همان شخص با اشخاص و محیط) بگذاریم، اما در بسیاری از زمان‌ها این تجربه‌ها باعث ایجاد محدودیت‌هایی در ذهن ما می‌شوند که به تدریج ما نمی‌توانیم تفاوت آن‌ها را با واقعیت بسنجیم.
محدودیت ذهنی
آزمایش‌ها و مشاهداتی که در ادامه برای شما آورده‌ایم را به دقت بخوانید. حتما شگفت‌زده خواهید شد. نتیجه‌ی آزمایش‌ها بر روی حیوانات به سادگی نشان می‌دهد که چطور محدودیت‌های ذهنی تحمیل شده از طرف محیط، بر انسان‌ها تاثیر می‌گذارد.
دکتر ادن رایل یک فیلم آموزشی در مورد محدودیت‌های تحمیل شده تهیه کرده است. نام این فیلم “می‌توانید بر خود غلبه کنید” است. در این فیلم یک نوع دلفین در تانک بزرگی از آب قرار می‌گیرد. نوعی ماهی که مورد علاقه دلفین است در تانک ریخته می‌شود. دلفین به سرعت ماهی‌ها را می‌خورد.
در زمانی دیگر که دلفین گرسنه می‌شود، تعدادی ماهی دیگر داخل تانک ریخته می‌شود، ولی این بار در ظروف شیشه‌ای، دلفین به سمت آن‌ها می‌آید، ولی هر بار پس از برخورد با محافظ شیشه‌ای به عقب رانده می‌شود. پس از مدتی دلفین از حمله دست می‌کشد و وجود ماهی‌ها را نادیده می‌گیرد. محافظ شیشه‌ای برداشته می‌شود و ماهی‌ها در داخل تانک به حرکت در می‌آیند. آیا می‌دانید چه اتفاقی می‌افتد؟
دلفین از گرسنگی می‌میرد در حالی که غذای مورد علاقه او در اطرافش فراوان است. چه چیزی باعث می‌شود که دلفین بمیرد در حالی که غذای مورد علاقه او در اطرافش است؟ بله درست است، محدودیتی که دلفین پذیرفته است، او را می‌کشد؟به راستی آنچه تاکنون درباره ناتوانی‌های ما گفته شده چه تاثیر عمیق و پنهانی بر ذهن ما دارد؟
کنترل فیل‌ها با محدودیت ذهنی
پای فیل‌های سیرک را در موقعی که نمایش نمی‌دهند، می‌بندند. بچه فیل را با طناب‌های بلند و فیل‌های بزرگ را با طناب‌های کوتاه می‌بندند. شاید تعجب کنید و بگویید که باید برعکس باشد، زیرا فیل‌های پر قدرت به سادگی می‌توانند میخ طناب‌ها را از زمین بیرون بکشند، ولی این کار را نمی‌کنند! علت این است که آنها در بچگی طناب‌های بلند را کشیده‌اند و سعی کرده‌اند خود را خلاص کنند.
سرانجام روزی تسلیم شده و دست از این کار کشیده‌اند. از آن پس آن‌ها تا انتهای طناب می‌روند و می‌ایستند و فکر می‌کنند مانند زمان کودکی قادر به رهایی از این طناب نیستند. بله آنها این محدودیت را پذیرفته‌اند و صاحبان سیرک توانسته‌اند فیل‌های بزرگ و قوی را به راحتی تحت کنترل خود درآورند.
کنترل پرش کک‌ها با ایجاد یک محدودیت ذهنی
کک‌ها حیوانات کوچک جالبی هستند آنها خیلی خوب میپرند و نسبت به قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند. اگر یک کک را در ظرفی قرار دهیم از آن بیرون می‌پرد. پس از مدتی روی ظرف را سرپوش می‌گذاریم تا ببینیم چه اتفاقی رخ می‌دهد. کک می‌پرد و سرش به سرپوش ظرف می‌خورد و پایین می‌آید. دوباره می‌پرد، ولی با مانع سرپوش روبه‌رو می‌شود. بعد از مدتی درپوش ظرف را برمی‌داریم. کک‌ها دوباره می‌پرند، ولی فقط تا همان ارتفاع قبلی (زمانی که ظرف سرپوش داشت) . درست است که محدودیت‌های فیزیکی رفع شده است، ولی کک فکر می‌کند این محدودیت همچنان ادامه دارد.
نتیجه‌گیری …
ما می‌توانیم از این آزمایشات بفهمیم که ما انسان‌ها هم گاهی محدودیت‌هایی را می‌پذیریم که واقعی نیستند. به ما می‌گویند – یا ما به خود می‌گوییم- نمی‌توان فلان کار را انجام داد و این برای ما یک واقعیت می‌شود. محدودیت‌های ذهنی به محدودیت‌های واقعی تبدیل می‌شوند، به همان محکمی! برای مثال اگه شما در گذشته فقیر بوده اید و تصور می‌کنید که در آینده هم فقر در انتظار شماست، پس شما این محدودیت را پذیرفته‌اید.
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم      سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
اگر کار یا حرفه‌ای را بلد نیستید، اما توانایی یادگیری آن را دارید، شجاع باشید و برای یادگیری قدم بردارید. حتی اگر مدیر یا همکار شما یادگیری آن حرفه و فن را در انحصار خود بدانند، نترسید و با شجاعت به خود ـ و در آینده به آن‌هاـ بگویید : من می‌توانم، پس انجام می‌دهم. از سرزنش‌ها و سختی‌های این راه هراسی به دل راه ندهید و به آینده‌ای روشن چشم بدوزید.

———————————————————————————————-

ادامه این مقاله در بخشهای دیگری ارایه شده. پیشنهاد می کنم حتما بخونید…

هیس !!! محدود شده ها فریاد نمیزنند…!     بخش اول
هیس !!! محدود شده ها فریاد نمیزنند…!     بخش دوم
هیس !!! محدود شده ها فریاد نمیزنند…!     بخش سوم

از شیر مرغ تا جون آدمیزاد ⇓

اینارو قبلا نوشتم ⇓

فیلدهای نمایش داده شده را انتخاب کنید. دیگران مخفی خواهند شد. برای تنظیم مجدد سفارش ، بکشید و رها کنید.
  • عکس
  • شناسه محصول
  • امتیاز
  • قیمت
  • در انبار
  • موجودی
  • افزودن به سبد خرید
  • توضیحات
  • محتوا
  • عرض
  • اندازه
  • تنظیمات بیشتر
Click outside to hide the comparison bar
مقایسه